Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8572 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
guided missile cruiser
U
زره شکن حامل موشک هدایت شونده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sprints
U
نوعی موشک ضد موشک هدایت شونده زمین به هوا با کلاهک اتمی
sprint
U
نوعی موشک ضد موشک هدایت شونده زمین به هوا با کلاهک اتمی
sprinted
U
نوعی موشک ضد موشک هدایت شونده زمین به هوا با کلاهک اتمی
mace
U
نوعی موشک هدایت شونده که با انرژی جنبشی هدایت میشود
maces
U
نوعی موشک هدایت شونده که با انرژی جنبشی هدایت میشود
guided missile
U
موشک هدایت شونده
guided missiles
U
موشک هدایت شونده
free rocket
U
موشک غیر هدایت شونده
cruise missiles
U
موشک هدایت شونده کروز
pgm
U
نوعی موشک هدایت شونده
cruise missile
U
موشک هدایت شونده کروز
nike ajax
U
نوعی موشک ضد هوایی هدایت شونده
entac
U
موشک ضد تانک هدایت شونده فرانسوی
bull pup
U
نوعی موشک هدایت شونده هوا به زمین
sparrows
U
نوعی موشک هوا به هوای هدایت شونده
sparrow
U
نوعی موشک هوا به هوای هدایت شونده
falcons
U
موشک هدایت شونده هوا به هوای فالکن
falcon
U
موشک هدایت شونده هوا به هوای فالکن
nike hercules
U
موشک ضد هوایی نایک هرکولس هدایت شونده
armstrong
U
سیستم عمل کننده فرامین موشک هدایت شونده
terrier
U
نوعی موشک زمین به هوا باسوخت جامد و هدایت شونده
terriers
U
نوعی موشک زمین به هوا باسوخت جامد و هدایت شونده
mauler
U
نوعی موشک هدایت شونده باسکوی خود کششی مخصوص پدافند هوایی
homing phase
U
مرحلهای از پرواز موشک هدایت شونده بین نیمه مسیرو نزدیک هدف
celestial guidance
U
سیستم هدایت نجومی موشک هدایت موشک یا قمرمصنوعی با استفاده از صورفلکی
regulus
U
نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
terminal guidance
U
هدایت موشک در مراحل اخرمسیر هدایت هواپیما ازفرودگاه یا به فرودگاه
beamrider
U
موشک هدایت شوندهای که به وسیله اشعه رادار هدایت میشود
homing guidance
U
هدایت هواپیما یا موشک بااستفاده از امواج رادار هدایت الکترونیکی
inertial guidance
U
سیستم هدایت داخلی موشک هدایت خودکار
stellar guidance
U
سیستم هدایت نجومی موشکهای هدایت شونده
midcourse guidance
U
هدایت موشک در مسیر میانه یا مسیر پرواز ازاد موشک
guded missile
U
موشک هدایت شوند
laser guidance
U
هدایت لیزری بمب یا موشک
vectored
U
تراست هدایت شونده
vectored thrust
U
تراست هدایت شونده
guided weapon
U
جنگ افزار هدایت شونده
pseudopursuit navigation
U
ناوبری و هدایت موشک فقط در سمت هدف
proportional navigating
U
هدایت موشک به طورهماهنگ با مسیر تعیین شده
pursuit navigation
U
ناوبری و هدایت موشک باامواج الکترونیکی تا هدف
controlling
U
وسیله تغییرسمت و مسیر هواپیما دستگاه هدایت موشک
control
U
وسیله تغییرسمت و مسیر هواپیما دستگاه هدایت موشک
director
U
هواپیمایی قادر به هدایت یک رسانگر بدون سرنشین یا یک موشک
controls
U
وسیله تغییرسمت و مسیر هواپیما دستگاه هدایت موشک
directors
U
هواپیمایی قادر به هدایت یک رسانگر بدون سرنشین یا یک موشک
remotely piloted
U
هدایت شونده از راه دور هواپیمای بدون راننده
rocketeer
U
هدایت کننده پرتابه یا موشک دانشمند پرتابه شناس
guidance
U
هدایت کردن وسیله یا هواپیمامنطقه پوشش سیستم هدایت هواپیما منطقه زیر پوشش سیستم هدایت
guidance
U
هدایت کردن سیستم هدایت هدایت
missilery
U
موشک شناسی مبحث ساختمان وپرتاب موشک
missilry
U
موشک شناسی مبحث ساختمان وپرتاب موشک
precipitated
U
غیرمحلول وته نشین شونده جسم تعلیق شونده یامتراسب
precipitates
U
غیرمحلول وته نشین شونده جسم تعلیق شونده یامتراسب
self reacting
U
بطور خودکار متعادل شونده خود بخود تطبیق شونده
precipitating
U
غیرمحلول وته نشین شونده جسم تعلیق شونده یامتراسب
precipitate
U
غیرمحلول وته نشین شونده جسم تعلیق شونده یامتراسب
fighter direction
U
هدایت کردن هواپیماهای شکاری هدایت جنگنده ها ازروی ناو
weapon carrier
U
کامیون حامل جنگ افزار کامیون حامل توپ
little john
U
موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
cut off velocity
U
سرعت موشک در لحظه جداشدن موتور سرعت صعودنهایی موشک
subroc
U
موشک نصب شده روی زیردریایی موشک مخصوص زیردریایی
conductance
U
ضریب هدایت قدرت هدایت
gyro pilot
U
سیستم هدایت خودکار ناو هدایت ژیروسکوپی ناو هدایت نجومی خودکار ناو
refire time
U
زمان لازم بد از پرتاب موشک برای اماده شدن سکوی پرتاب برای موشک بعد
surface missile
U
موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
light ship
U
کشتی حامل فار دریایی کشتی حامل فانوس دریایی
apogee
U
زاویه انحراف ثقل موشک زاویه انحراف مرکز ثقل موشک در روی مسیر
vector
U
حامل
porter
U
حامل
conveyor
U
حامل
bearers
U
حامل
vehicles
U
حامل
porters
U
حامل
bearer
U
حامل
conveyer
U
حامل
vehicle
U
حامل
carriers
U
حامل
bearer cheque
U
چک حامل
stave
U
حامل
carrier
U
حامل
gerent
U
حامل
vectors
U
حامل
messenger
U
طناب حامل
data carrier
U
حامل داده ها
linkman
U
حامل مشعل
bearing angle
U
زاویه حامل
linkmen
U
حامل مشعل
data carrier
U
حامل داده
bearer bond
U
سند حامل
vector
U
حامل بردار
vectors
U
حامل بردار
bearing
U
زاویه حامل
sound carrier
U
حامل صوت
gestatorial
U
حامل پاپ
breech block carrier
U
حامل کولاس
bearer cheque
U
چک در وجه حامل
color carrier
U
حامل رنگ
carrier gas
U
گاز حامل
thurifer
U
حامل مجمر
thurifer
U
حامل بخوردان
carrier detect
U
کشف حامل
carrier detect
U
تشخیص حامل
carrier frequency
U
بسامد حامل
transporting
U
ترابری حامل
transports
U
ترابری حامل
linkboy
U
حامل مشعل
transported
U
ترابری حامل
carrier frequency
U
فرکانس حامل
transport
U
ترابری حامل
vectorial
U
حامل بردار
payable to the bearer
U
در وجه حامل
image carrier
U
حامل تصویر
carrier system
U
سیستم حامل
carrier wave
U
موج حامل
video carrier
U
حامل ویدئو
bearer
U
در وجه حامل
tape transport
U
حامل نوار
vehicle
U
حامل رسانه
osborne shackle
U
قلاب حامل
vehicles
U
حامل رسانه
messengers
U
طناب حامل
bearers
U
در وجه حامل
radius vector
U
شعاع حامل
messenger wire
U
سیم حامل
caddying
U
حامل وسایل بازیگر
platforms
U
رسانگر حامل گیرنده
stretcher bearer
U
حامل تخت روان
caddie
U
حامل وسایل بازیگر
caddied
U
حامل وسایل بازیگر
caddies
U
حامل وسایل بازیگر
platform
U
رسانگر حامل گیرنده
comported
U
دربرداشتن حامل بودن
comport
U
دربرداشتن حامل بودن
pay to the bearer
U
دروجه حامل بپردازید
armor bearer
U
حامل اسلحه زرهدار
stretcher-bearers
U
حامل تخت روان
stave
U
روی خط حامل نوشتن
comports
U
دربرداشتن حامل بودن
bearer bond
U
سند در وجه حامل
perseus
U
حامل راس الغول
persi
U
حامل راس الغول
stretcher-bearer
U
حامل تخت روان
carrier color signal
U
پیام رنگی حامل
carrier
U
برنامه حامل میکرب
victualler
U
کشتی حامل خواربار
gestatoraial chair
U
کرسی حامل پاپ
warrant to bearer
U
به حواله کرد حامل
caddy
U
حامل وسایل بازیگر
current carrying conductor
U
رسانای حامل بار
weapon carrier
U
حامل جنگ افزار
slaver
U
کشتی حامل بردگان
carrier frequency
U
فرکانس موج حامل
carrier
U
حامل غلطک حمال
bearer stock
U
اسناد در وجه حامل
carriers
U
برنامه حامل میکرب
comporting
U
دربرداشتن حامل بودن
carriers
U
حامل غلطک حمال
telephone carrier current
U
جریان حامل تلفنی
Please pay the bearer .
U
دروجه حامل بپردازید ( چک وغیره )
signaled
U
هرچیز حامل اطلاعات سیگنال
payable to bearer
U
قابل پرداخت در وجه حامل
color carrier reference
U
فاز مبنای حامل رنگ
party boat
U
قایق بزرگ حامل مشتریان
signalled
U
هرچیز حامل اطلاعات سیگنال
flagships
U
کشتی حامل پرچم امیرالبحری
flagship
U
کشتی حامل پرچم امیرالبحری
ignitor
U
محفظه حامل باروت اشتعال
conversion angle
U
زاویه حامل مسیر ناو
signal
U
هرچیز حامل اطلاعات سیگنال
flag ship
U
ناوسرفرماندهی کشتی حامل دریادار
azimuth guidance
U
هدایت هواپیما از نظر سمتی هدایت سمتی هواپیما
carabineer
U
سرباز حامل تفنگ کارابین کوتاه
carrier wave
U
موج حامل امواج رادار یا بی سیم
carrier frequency
U
فرکانس حامل امواج بی سیم یا رادار
vectorial
U
شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
carriage paid to
U
هزینه حمل به حامل پرداخت شده
airdrop container
U
جعبه حامل بار دربارریزی هوایی
bank note
U
چک تضمین شده سند در وجه حامل
carabinier
U
سرباز حامل تفنگ کارابین کوتاه
vector
U
شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
frequency medulation
U
تعدیل تناوب یا بسامد موج حامل
common carrier
U
متصدی حمل ونقل حامل مشترک
vectors
U
شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
radar picket cap
U
هواپیمای گشتی هوایی حامل رادار
signposts
U
تیر حامل اعلان تابلو راهنما
signpost
U
تیر حامل اعلان تابلو راهنما
charge carrier
U
حامل بار
[فیزیک]
[شیمی]
[مهندسی]
outriggers
U
اعضای سازنده اولیه حامل قسمت دم هواپیما
light quantum
U
کوچکترین ذره حامل انرژی درنورواشعه تابشی
blank endorsement
U
فهر نویسی بدون ذکر نام حامل
carriage and insurance paid to
U
هزینه حمل و بیمه به حامل پرداخت شده
destination carrier
U
کشتی حامل ناو تعمیراتی بمقصد یاتعمیرگاه
taperer
U
حامل شمع در مراسم مذهبی باریک کننده
black endorsement
U
براتی که در وجه حامل فهرنویسی شده باشد
led line
U
خط کوتاهی که در بالایاته حامل برای نت هابیرون ازحامل می افزایند
ensigns
U
سربازی که حامل پرچم است رنگ ابی کمرنگ
nose piece
U
قسمتی از ریز بین که حامل عدسی شیئی است
ensign
U
سربازی که حامل پرچم است رنگ ابی کمرنگ
scabbing
U
بوش گذاری در فضای دیواره واگنهای حامل مهمات
information box
U
قسمت یا کادر حامل اطلاعات مربوط به عکس هوایی
Recent search history
Forum search
1
chip-on-carrier
1
afterbody and a forebody; at least one activatable flow effector on the missile or aircraft afterbody;
1
تاندانسیو
1
پرو سویت یعنی چه؟ در مقاله ای از آل احمد آمده درباره صادق هدایت
0
سیره رفتاری امام علی(ع) سیره هدایت عملی انسان و جامعه است
0
سایبان های جمع شونده
0
مفهوم فرکانس حامل در اینورترها چیست؟
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com